سلسله مباحث مهدويت

موضوع : كيفيت تولد امام زمان (عج) و شبهاتي كه در اين زمينه مطرح است

جلسه دهم ، مورخ:22/1/87

مدرس:حجه الا سلام والمسلمين حاج آقاي مرادبيگي

مادر امام زمان و شخصيت والاي ايشان:

قبل از ورود به بحث اصلي لازم است كه در مورد شخصيت مادر امام زمان (عج) مباحثي مطرح كنيم ،اين شخصيت كه بود و چگونه به دنياي  اسلام وارد شد در حالي كه مسيحي بود ؟! و چگونه يك اشراف زاده از امپراتوري روم شرقي « تركيه » مادر يكي  از ائمه ميشود؟! ميدانيم پدر امام زمان (عج) امام حسن عسكري هستند و جلالت و هيبت و شكوه امام حسن عسكري (ع ) بر هيچ كس مخفي نيست اما در رابطه با مادر امام زمان (عج) به طور خلاصه مطالبي را مطرح ميكنم كه به ولايت حضرت برسيم!

اسم اصلي مادر امام زمان (عج) ،«مليكه» است نرجس نيست علت تبديل نامش به نرجس به خاطر ورود به گروه اسراءبود تا كسي متوجه نشود (نرجس از اسمهاي كنيزان است) .

ايشان از طرف پدر ،دختر «شيوعا» پسر امپراتور روم شرقي است يعني ايشان نوه ي امپراتور روم شرقي هستند اما از طرف مادر به شمعون-يكي از ياران حضرت عيسي و وصي او – ميرسد (همانگونه كه امير المونين وصي پيامبر است شمعون نيز وصي حضرت عيسي بود)  در تاريخ نقل شده است كه مليكه خاتون از نظر سيره زندگي بيشتر به جد مادري شباهت داشت تا جد پدري!

ايشان خانمي بودند از دني گريزان و از اشرافيت گريزان بود و همواره به دنبال معنويت و توحيد بودند در عين حال كه در كاخ زندگي ميكردند و اين بيانگر اوج مقام معنوي ايشان است .

زماني كه ايشان به سن ازدواج رسيدند برادر زاده ي امپراتور روم شرقي از ايشان خواستگاري كرد و امپراتور قبول كردند و كسي هم جرات مخالفت را نداشت اين در حالي بود كه مليكه خاتون قلبا ناراضي بودند.

امپراتور جلسه اي ترتيب داد و در آن سيصد نفر از كشيشان و روحانيون مسيحي و 700 نفر از امراء و افسران و لشكريان درجه يك  امپراتور را دعوت كردند 4000 نفر از اشراف و ثروتمندان نيز در جلسه اي حضور داشتند خواستند به رسم خودشان مراسم عقد را اجرا كنند كه يك دفعه كاخ امپراتور لرزيد و امپراتور و برادرزاده اش و حضار افتادند امپراتور عصباني شد و جلسه را پايان داد كشيشان گفتند اين حادثه بيانگر و پيام آور خبر بدي است و اين وصلت مبارك و ميموني نيست امپراتور اصرار داشت جلسه دوباره منعقد گردد و همه چيز مانند قبل مهيا گرديد و همان مهمانان دعوت شدند همين كه خواستند مراسم عقد را اجرا كنند دوباره كاخ به لرزه افتاد و همان جريان دوباره اتفاق افتاد و كشيشان به امپراتور گفتند از اين وصلت صرف نظر كند . و اين مسله منتفي  شد.

در تا ريخ آمده است كه حضرت مليكه خاتون خواب عجيبي ديدند ايشان در خواب ديد كه پيامبر و دوازده امام آمدندو روي منبر نشستند حضرت عيسي و شمعون نيز آمدند (چون شمعون جد مادري حضرت مليكه خاتون است) پيامبر به حضرت عيسي فرمود ميخواهم نسلم را به نسل تو وصل كنم آن هم از طريق شمعون ، حضرت عيسي اين مطلب را به شمعون فرمودند ، شمعون خيلي خوشحال شد و گفت: «الحمد الله كه نسل ما به نسل پيامبر آخرالزمان وصل ميشود» و حضرت مليكه خاتون ، امام حسن عسكري را در خواب ديد و پيامبر صيغه ايشان و امام حسن عسكري را بر روي منبر اجرا كرد ائمه اطهار و حضرت عيسي و شمعون شاهدان عقد بودند ،ايشان از خواب بيدار شدند و به خاطر اين خواب، حالت اضطرابي پيدا كرد  همه فكر كردند مريض است. روز به روز حالشان بد تر و بدتر شد پدرش «شيوعا» پيش ليشان آمد و گفت در اين آخر عمرت چه آرزويي داري؟!حضرت مليكه خاتون گفت آرزو دارم كه تمام مسلمانان كه در بند امپراتور آزاد شوند اينگونه حالم بهتر ميشود (چون در آن هنگام ايران و روم در حال جنگ بودند) همه اسيران آزاد شدند و حضرت مليكه خاتون نيز خوب شد.

چگونه حضرت نرجس خاتون به خانه امام هادي (ع ) رفت؟!

تا اينكه دوباره خواب ديگري ديد ايشان فرمودند «من فاطمه زهرا (س) را ديدم شكايت كردم گفتم پسرتان امام حسن عسكري كه همسر  من است به من سر نميزند حضرت زهرا (س ) جواب دادند چون تو مسلمان نيستي ،اسلام بياور تا ايشان به شما سر بزند حضرت مليكه خاتون همانجا شهادتين را بر زبان آورد بعد حضرت زهرا س فرمودند از امشب پسر من به ديدنت مي آيد» امام حسن عسكري در همان روياهاي صادقانه به خواب حضرت مليكه خاتون آمد در خواب اول ،حضرت مليكه از امام حسن عسكري گله كرد ند كه شما چرا به من سر نزدي بعد از اينكه صيغه عقد اجرا شد حضرت فرمود مسلمان نبودي جريان گذشت تا اينكه ايشان خيلي ناراحت شد قبل از مسلمان شدن به دنبال معنويت بودند بعد هم مسلمان شدند و عطش ايشان براي كسب معنويت و معارف ديني خيلي بالا رفت تا اينكه به شكل كنيز و با ترفند خاص خودش را بين كنيزان قرار داد اين كاروان به بغداد ميرفت و شخصي به نام عمربن زيد، مالك خانم شد . اين فردكنيزان را جمع ميكرد و ميفروخت امام هادي (ع) نامه اي را به يكي از اصحابش به نام «بشر بن سلميان » داد و مقداري پول هم به ايشان داد و فرمودند به بغداد برو و كنيزي را با اين ويژگي ها بخر !

«بشر» به بغداد رفت و به محل فروش كنيزان رسيد كنيزي با آن ويژگي نيافت به فروشنده گفت كنيز ديگري نداري گفت كنيزي دارم مريض است به درد شما نميخورد . گفت ميخواهمن او را ببينم اما فروشنده اجازه نداد بشر گفت ميخواهم اين كنيز را بخرم . حضرت نرجس خاتون فكر كرد او را مي خواهد بخرد و با خود فكر كرد او را ميخواهد بخرد و با خود فكر كرد كه در خواب همراه امام حسن عسكري بوده است . به فروشنده گفت مرا به ايشان نفروشيد «بشر» از « عمر بن يزيد » خواست تا نامهي امام هادي (ع) را به حضرت نرجس خاتون نشان دهد . وقتي ايشان نامه را ديد به «« عمر بن يزيد » » گفت به مقدسات قسمت ميدهم مرا به اينشخص بفروش !به اين وسيله به خانه امام هادي (ع) آمدند امام هادي (ع) خانمي را مامور كرد كه معارف حقه را به ايشان بياموزد و بعد به ازدواج امام حسن عسكري در آمدند.

كيفيت ولادت امام زمان (عج) :

كيفيت ولادت امام زمان (عج) در كتابهاي زيادي از جمله در كتاب «كمال الدين» آمده است.

حكيمه خاتون دختر امام هادي و عمه امام حسن عسكري (ع) نقش موثري در جريان تولد حضرت مهدي ع داشتند ايشان هميشه به ديدن امام حسن عسكري  ع مي امدند و دعا ميكرد كه خداوند فرزندي به ايشان مرحمت نمايد.

حضرت حكيمه خاتون ميگويد:«غروب پنج شنبه 14 شعبان سال 255 هجري به خانه امام حسن عسكري –برادرزاده ام-آمدم  بعد از مدتي كه خواستم بروم از كنيزم خواستم  تا چادرم را بياورد حضرت امام حسن عسكري ع فرمودند: عمه جان امشب اينجا بمانيد قرار است امشب خداوند فرزند مباركي به ما عنايت  نمايد» ايشان پرسيدند «از كدام يك از زنها» حضرت فرمودند از نرجس خاتون ايشان رفتند و نگاه كردند وهيچ اثري از بارداري روي خانم نديدند به حضرت گفتند اثر بارداري ندارد حضرت امام حسن عسكري ع فرمودند امر خدا محقق است امشب سپيده دم طلوع فجر صادق اين فرزند به دنيا مي آيد و امشب اينجا بمانيد ! حضرت حكيمه خاتون فرمودند «براي نماز شب بيدار شدم و شروع به خواندن نماز شب كردم كه نرجس خاتون از خواب بيدارشد و وضو گرفت و شروع به خواندن نماز شب كرد   »

پس معوم ميشود كه نماز شب خيلي حساس است كه اهل بيت اينقدر به آن عنايت دارند لذا مرحوم سيد علي قاضي فرمود كه هيچ انساني به هيچ جا نرسيده مگر اينكه از نماز شب رسيده ،انسان سحر 5 تا 7 دقيقه قبل از سحر بيدار شو.د و با خدا راز و نياز كند.

حكيمه خاتون ميگويد «نماز شب خواندم صبح شد ديدم اصلا از به دنيا آمدن بچه خبري نيست ترديدي به ذهنم رسيد» حضرت امام حسن عسكري ع متوجه شد و فرمود «عمه جان و عده الهي حتما محقق ميشود و آن بچه حتما به دنيا مي آيد» حكيمه خاتون گفت «ركعت آخر نماز شب بودم كه يك دفعه ديدم نرجس خاتون حالت خاصي پيدا كرده است » گفتم «جانم فداي تو چه مشكلي پيش امده؟»گفت «احساس ميكنم يك شدتي در من وارد شد بعد درست فجر صادق كه شد سپيده دم درد رائيدن خانم شروع شد درد شديد بود امام فرمود سوره انا انزلنا را بخوان شروع به خواندن كردم بچه در رحم با من ميخواند من تعجب كردم حضرت متوجه شد و فرمود عمه جان ما ائمه اطهار در كودكي زبانمان به حكمت باز ميشود و در بزرگي از خلفاي خداوند روي زمين قرار ميگيريم»

حكيمه خاتون گفت «وقتي بچه خواست به دنيا بيايد پرده اي بين منو نرجس خاتون ايجاد شد و من ايشان را نديدم نگران شدم رفتم خدمت امام حسن عسكري ع و گفتم آقا نرجس خاتون ناپديد شد امام فرمود الان بروي ميبيني امام مهدي (عج) به دنيا آمده است رفتم داخل اتاق ،بچه اي زيبا ، نوراني،طيب و طاهر به دنيا آمده بود و بعد ميگويد «از همان اول ديدم ناف بريده به دنيا آمد ،يك مرتبه دست راستش را بلند كردم ديدم روي بازويش نوشته«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا» بعد با انگشت سبابه شروع كرد به آسمان و شهادتين را به زبان آورد و گفت «ان جدي رسول الله و الي امير المو منين ...» بعد اسم ائمه اطهار را يك به يك به زبان آورد تا اينكه به خودش رسيد گفت «خداوندا وعده نصرت كه به من فرموده اي وفا كن و امر خلافت و امامت را تمام كن و استيلاء و انتقام مرا از دشمنان ثابت گردان و پر كن زمين را به سبب من از عدل و داد!

بعد امام حسن عسكري فرمود عمه جان بچه را بياور ! بچه را خدمت حضرت بردند حضرت به بچه نگاه كرد و زبانش را در دهان بچه گذاشت (حالا انتقال علم است يا چيز ديگر ....) بعد گفت ببريد مادرش به او شير بدهد و دوباره او را پيش من برگردانيد بعد از خوردن شير بچه را دوباره خدمت امام آوردند قبل از اينكه به دامن پدر برود سلام كرد پدر او را در بغل گرفت و دوباره زبان در دهان امام زمان عج گذاشت و فرمود «اقراء » بخوان! حضرت مهدي عج شروع به خواندن از صحف آدم ،صحف زبور،صحف داوود،از تورات و انجيل آن هم با زبان ابراهيم (سرياني ) و بعد اين آيه را خواند «بسم الله الرحمن الرحيم ،و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم في الارض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا يحذرون» سوره قصص آيه 5 و 6  

و بر پيلامبر و همه ائمه صلوات فرستاد ،خلاصه اي از كيفيت تولد امام زمان عج بود.

عقيده شيعه و سني در مورد امام زمان عج:

شيعه به اتفاق ولادت امام زمان عج را نقل كرده اند اهل سنت نيز اين موضوع را نقل كرده اند و به علاوه عقيده دارند كه مهدي همان منجي است كه زمين را پر از عدل و داد ميكند و فرزند امام حسن عسكري است (عقيده بعضي از اهل تسنن)

خيلي از دانشمندان از جمله: صدر الدين قنبري –نورالدين عبد الرحمان جامي حنفي –كنجي شافعي – عبدالوهاب شعراني حنفي –احمد بن يوسف –ابالعباس آرماني حنفي ،ايشان كساني هستند كه اعتراف به ولايت امام زمان دارد و ميگويند مهدي موعود همين آقااحاديث مربوط به ولادت امام زمان ،دلالت مطابقي دارند نه دلالت تضميني – التزامي (دلالت مطابقي كه بهترين دلالت  است) قريب 214 حديث، دلالت مطابقي بر ولادت امام زمان ع داريم . احاديث متواتر ، احاديث متواتر مانند آفتاب قابل انكار نيستند حديث متواتر حاصل يقين است بقيه احاديث ظني اند و بايد حجت و دليل براي آنها پيدا كنيم ولي حديث متواتر في نفسه حجت است.

بعضي  اشكال ميكنند ميگويند برخي از احاديث ولادت ، احاديثي ضعيق هستند اما بايد دقت داشته باشيم كه اين احاديث ضعيف به كمك احاديث قوي جبران ضعف ميشوند يعني به واسطه روايات متواتر ضعف روايات ديگر برطرف ميشود

طرح چند شبهه و پاسخ به آنها:

برخي شبهه ايجاد ميكنند كه آيا خبر ولادت امام زمان (ع) را فقط حكيمه خاتون داده و اين همه اعتقاد فقط بر اساس خبر يك خانم است؟

نه ، من الان نام افرادي كه صراحتا ولادت امام زمان را بيان كرده اند بيان ميكنيم :

1-     ابولفضل حسين بن حسن علوي يكي از كساني است كه خبر ولادت حضرت را بيان كرده است ايشان ميگويد : دخلت علي علي بن محمد ..الحسن بن علي (ع) فمنئته بولاده ابنه الغائب»خدمت امام حسن عسكري رفتم و ولادت فرزندش را تهنيت گفتم .

2-     احمد بن محمد ميگويد هنگامي كه شخصي به نام زبيري كشته شد نا مه اي از امام حسن عسگري به من رسيد كه در آن نامه فرمودند «و ولده و سماه  م ح م د سنه ستة  و خمسين  مئتين » ايشان فرمودند كه فرزندي برايشان به دنيا آمده  در اين سال و همنام پيامبر است .

3-     ايشان گفت خدمت امام حسن عسگري رسيدم گفتم آقاي من ميخواهم از شما سوال كنم آيا مي توانم؟ حضرت فرمود بپرس !آيا شما پسر داري ؟ حضرت فرمود بله پسر دارم و امام زمان ع است

شيخ صدوق از «نسيم » از خادمين امام حسن عسگري نقل ميكند. شيخ طوسي هم از «نسيم »و از «ماهيه » هر دو نقل ميكند (جريان ولادت حضرت را )

«عمر اهوازي »خدمت امام حسن عسگري رسيد او گفت اما م حسن عسگري را با پسرش ديدم امام حسن عسگري فرمود : «هذا صاحبكم مهدي » اما بعد  بعد از من ايشان است

بنابر اين خبر ولادت امام زمان عج را فقط حكيمه خاتون نداده و فقط بسته به يك نفر نبوده است بلكه مطالب بيشتر از اينهاست

 شبهه ديگري كه برخي مطرح ميكنند اين است  كه ميگويند : چه ضرورتي دارد يك انساني 1300 سال قبل به دنيا بيايد براي آينده دوري ، چه ضرورتي دارد؟!

اين سوال سه جواب دارد :

جواب اول:

عقلي و نقلي – حديث داريم «لولا احجة لساخت الارض با هلها » اگر حجت خدا در اين نظام هستي نباشد تمام نظام هستي به هم ميخورد لذا براي 1- پايداري نظام هستي 2- استمرار نظام هستي 3- و براي رسيدن فيظ الهي به اين نظام هستي حجت خدا لازم است و اين حجت خدا الان ساحت مقدس امام زمان عج است .

جواب دوم: - نظام هستي نظام تدريجي است به اين حركت تدريجي بنگريد كسي كه به دنيا مي آيد چند مرحله بايد بگذراند 40 روز 40 روز بعد شير خوارگي بعد غذا خوردن و بزرگ شدن و غيره

حركت و رشد تدريجي درخت، ابتدا كاشت دانه بعد آب دادن و جوانه زدن و غيره

نظام هستي تدريجي است و اين حركت تدريجي هيچ منافاتي با قدرت خداندارد .

اتفاقا با قدرت خداوند نهايت هماهنگي را دارد حال كه نظام هستي نظام تدريجي است ايجاد حكومت عدل جهاني هم حركت تدريجي ميخواهد ما ميخواهيم به قله حكومت عدل جهاني برسيم كه در راس آن قله حاكمي به نام امام زمان ع و حجت خدا وجود دارد اين حركت تدريجي بايد انجام بگيرد اين حجت خدا بايد ما را اهسته آهسته به ان استعدادها برساند تا به آن حكومت برسيم .

جواب سوم :- دنيا آمدن امام زمان ع در سالهاي خيلي دور براي آينده دور با فلسفه انتظار سازگار است.

انتظار يعني چه؟!

يعني انتظار كشيدن موجود يا معدوم  ؟! بايد يك چيزي موجو.د باشد تا مام نتظرش باشيم و اين به دنيا امدن 1300 سال پيش امام زمان ع با فلسفه انتظار سازگار است و اين انتظار افضل  عبادات به شمار ميرود.

لذا بايستي فردي غايب باشد كه ما منتظرش باشيم اگر منتظر شخصي باشيم كه عدم و پوچ باشد معنا ندارد .