و آن گونه تشرفات و آستان بوسيها كه به ما رسيده است براي اتمام حجت بر غافلان و تحكيم رشته محبت در دل دوستان اوست كه مايوس  نشوند و دست از طلب نكشند و سرمشق جان كنند اين غزل را :

دست از طلب ندارم تا كام من برايد

يا تن رسد به جانان يا جان زتن بر آيد

بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر

كز آتش درونم دود از كفن بر آيد

اما به هر حال آنچه ديده  شده است نيز شعاعي است از آفتاب جمالش و هر انچه را نقل كرده اند مصرعي است از ديوان  فضائلش و صد افسوس كه بسياري از اخبار و آثار ما نيز بدست دشمنان نابود گرديده است و يا از ترس نا اهلان با سينه ها به خاك رفته است ...

اكنون به جستجوي اخبار و آثار ميپردازيم تا چراغي بيابيم براي رهجويان

شيخ طوسي ره در كتاب (الغيبه) نقل ميكند كه ابن ابي غانم قزويني با عده اي از شيعيان در اين باره كه حضرت امام عسكري (ع) آيا فرزندي از خود باقي گزارده تا جانشين او باشد مشاجره كردند و او مدعي شد كه ان حضرت از دنيا رفت و فرزندي از خود به جاي نذاشت ، شيعيان نيز عريضه اي به ملجأ و مأواي خود نوشتند و عرض حال با صاحب و آقاي خود نمودند و از آن ساحت اقدس ارواحنافداه نيز جواب چنين صادر گرديد:

همانا رسيده است بر ما اينكه عده اي از شما در دين خود به تزلزل افتاده و شك و حيرت نسبت به اولي الا مرشان به آنها هجوم آورده اين مطلب ما را مغموم ساخته، البته براي شما نه براي خود و ناراحت شده ايم به خاطر شما نه به خاطر خود ،چون خدا با ماست و احتياج به غير او نداريم

امام زمان ع از تزلزل و تحير دوستانش غمناك ميشود و درياي رأفت او چون دوستانش را به ورطه بلا مينگرد ميخروشد، و نه تنها حزن و اندوه خود را اظهار ميكند بلكه از شدت محبت خود  به آنها اين چنين پرده بر ميدارد كه :

غم و اندوه ما به خاطر شماست و از اينكه عده اي در او لو الامر خود شك كرده اند و به ضلالت كشيده شده اند محزونيم  نه از براي خود ،چون خدا با ماست و حاجتي به غير او نداريم تا از جدا شدن جماعتي مغموم شويم